خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد درونگرا
[اسم]
introvert
/ˈɪntroʊˌvɜrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرد درونگرا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درونگرا
مترادف و متضاد
extrovert
1.My son is an introvert.
1. پسرم، یک فرد درونگرا است.
تصاویر
کلمات نزدیک
introspective
introspection
introductory
introduction
introduce
introverted
intrude
intruder
intrusion
intrusive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان