خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سور دادن
[جمله]
kill the fatted calf
/kɪl ðə ˈfætɪd kæf/
1
سور دادن
مهمانی دادن
1.Sorry, this meal isn't much, John. We didn't have the time to kill the fatted calf.
1. شرمنده این غذای زیادی نیست، "جان". ما وقت نداشتیم که مفصل سور بدهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
kill
kilimanjaro
kidney-shaped
kidney stone
kidney bean
kill time
kill two birds with one stone.
killed
killer
killer application
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان