خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرت و پرت
[اسم]
knick-knack
/ˈnɪk næk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خرت و پرت
خرده ریز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرت و پرت
مترادف و متضاد
ornament
1.The room was filled with knick-knacks.
1. اتاق پر از خرت و پرت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
knell
kneel down
kneel
kneecap
knee-jerk
knickerbocker glory
knickers
knife
knife sharpener
knight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان