خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سربی
2 . خاکستری رنگ
3 . سنگین
4 . کند
5 . محزون
[صفت]
leaden
/lˈɛdən/
قابل مقایسه
1
سربی
مانند سرب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سربی
2
خاکستری رنگ
به رنگ خاکستری مات
formal
leaden skies
آسمان خاکستریرنگ [ابری]
3
سنگین
formal
1.On leaden feet he made his way down the stairs.
1. با گامهایی سنگین، از پلهها پایین رفت.
4
کند
5
محزون
دلگیر
formal
a leaden heart
دلی محزون
تصاویر
کلمات نزدیک
leaded
lead up to
lead to erroneous conclusions
lead to
lead time
leader
leader of opposition
leader of the house
leadership
leading
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان