1 . مسئولیت 2 . دردسر 3 . بدهی
[اسم]

liability

/ˌlaɪəˈbɪlɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مسئولیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: وظیفه‌شناسی مسئولیت
مترادف و متضاد accountability responsibility
a great liability
یک مسئولیت بزرگ

2 دردسر بار اضافی، مایه زحمت

  • 1.Wherever we go she upsets someone - she's a real liability.
    1. هر جایی که می‌رویم او کسی را ناراحت می‌کند؛ او واقعا دردسر است.

3 بدهی تعهد مالی

مترادف و متضاد debt financial obligation
valuing the company's liabilities and assets
ارزشیابی بدهی‌ها و دارایی‌های شرکت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان