خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موجب برداشت بد شدن
[عبارت]
make a bad impression
/meɪk ə bæd ɪmˈprɛʃən/
1
موجب برداشت بد شدن
تصور بد ایجاد کردن، تأثیر بد داشتن
1.My words made a bad impression on her.
1. حرفهای من تأثیر بدی روی او داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
make
majority
majorette
major league
major general
make a bee line for
make a bid
make a big deal
make a breakthrough
make a budget
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان