خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با چیزی مواجه شدن
2 . با کسی ملاقات کردن
[فعل]
to meet with
/ˈmiːt wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: met with]
[گذشته: met with]
[گذشته کامل: met with]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با چیزی مواجه شدن
با چیزی روبهرو شدن
1.His comment has met with widespread opposition.
1. نظر او با مخالفت همگانی مواجه شدهاست.
2
با کسی ملاقات کردن
با کسی دیدار کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ملاقات کردن
1.Representatives of EU countries will meet with American politicians.
1. نمایندگان کشورهای اتحادیه اروپا با سیاستمداران آمریکایی ملاقات خواهند کرد.
2.The President met with senior White House staff.
2. رئیسجمهور با کارکنان ارشد کاخ سفید ملاقات کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
match up
look out for
live off
live for
lie behind
miss out
move along
muddle through
muddle up
open onto
کلمات نزدیک
meet up
meet the needs of
meet objectives
meet deadlines
meet
meeting
meeting house
meeting place
meg
mega
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان