1 . از دست دادن 2 . جا انداختن
[فعل]

to miss out

/mɪs aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: missed out] [گذشته: missed out] [گذشته کامل: missed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از دست دادن

to miss out on something
فرصت چیزی را از دست دادن
  • 1. Don't miss out on the fantastic bargains in our summer sale.
    1. فرصت خرید ارزان فوق‌العاده در جراج تابستانه ما را از دست ندهید.
  • 2. You shouldn't miss out on the opportunity to date her.
    2. شما نباید فرصت قرار گذاشتن (بیرون رفتن) با او را از دست بدهید.

2 جا انداختن

مترادف و متضاد omit
to miss somebody/something out
کسی/چیزی را جا انداختن
  • 1. I'll just read through the form again to make sure I haven't missed anything out.
    1. من فقط دوباره از روی فرم می‌خوانم تا مطمئن شوم چیزی را جا نینداخته باشم.
  • 2. You've missed out your address on the form.
    2. آدرست را در فرم جا انداخته‌ای.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان