خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدل
2 . مانکن
3 . نمونه
4 . مدل لباس بودن
5 . شکل دادن (به گل رس و...)
6 . نمونه چیزی بودن
[اسم]
model
/ˈmɑd.əl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدل
ماکت، نمونه، مثال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الگو
مدل نقاشی
مدل
ماکت
قالب
مترادف و متضاد
copy
duplicate
miniature
replica
toy
a model of the railroad
ماکت ریل راهآهن
a new model
مدل جدید
a plastic model aircraft
ماکت پلاستیکی هواپیما
the latest model
جدیدترین مدل
2
مانکن
مدل (لباس، نقاشی و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مانکن
مترادف و متضاد
fashion model
mannequin
a fashion model
مدل لباس
a male model
مانکن مرد
3
نمونه
الگو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمونه
1.He is a model student.
1. او یک دانشآموز نمونه است.
[فعل]
to model
/ˈmɑd.əl/
فعل گذرا
[گذشته: modeled]
[گذشته: modeled]
[گذشته کامل: modeled]
صرف فعل
4
مدل لباس بودن
مانکن بودن، نمایش دادن لباس
to model something
چیزی را نمایش دادن [مدلینگ کردن]
The wedding gown is being modeled for us by the designer's daughter.
دختر طراح، لباس عروس را برای ما به نمایش درآورد. [لباس عروس را به عنوان مدل پوشید]
5
شکل دادن (به گل رس و...)
a statue modeled in clay
مجسمهای شکلدهی شده [ساخته شده] از گل رس
6
نمونه چیزی بودن
به عنوان نمونه عمل کردن
to model something
نمونه چیزی بودن
The program can model a typical home page for you.
این برنامه میتواند برای شما نمونه یک صفحه نخست [وبسایت] معمول باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mockingly
mockingbird
mocha coffee
mocha
moccasin
modeling
modem
moderate
moderately
modern
کلمات نزدیک
mode
modal verb
modal
mod cons
mockingbird
model home
modeling
modelling
modem
moderate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان