خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نو
2 . رمان
[صفت]
novel
/ˈnɑvəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more novel]
[حالت عالی: most novel]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نو
نوین، جدید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابداعی
بدیع
تازه
نوظهور
approving
مترادف و متضاد
fresh
innovative
new
original
old
traditional
novel idea/approach/method ...
ایده/رویکرد/روش و... جدید
1. The architect created a novel design that pleased everyone.
1. آن معمار، طرحی جدیدی خلق کرد که همه را راضی ساخت.
2. The novel plan caused some unforeseen problems.
2. آن نقشه جدید، مشکلات پیشبینی نشدهای را به وجود آورد.
[اسم]
novel
/ˈnɑvəl/
قابل شمارش
2
رمان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رمان
مترادف و متضاد
book
story
work of fiction
to write/publish/read a novel
یک رمان نوشتن/منتشر کردن/خواندن
Have you read any of Jane Austen's novels?
از رمانهای "جین آستین" چیزی خواندهای؟
detective/historical/romantic ... novels
رمانهای کارآگاهی/تاریخی/عشقی و...
a newly published science fiction novel
یک رمان علمی تخیلی تازه منتشر شده
توضیحاتی درباره novel
novel یا رمان، به داستانی بلند گفته میشود که از شخصیتها و وقایع معمولا غیرواقعی شکل گرفته است.
[عبارات مرتبط]
novelist
1. رماننویس
novella
2. رمان کوتاه
novelty
3. تازگی
تصاویر
کلمات نزدیک
nova
nov.
nouveau riche
nourishment
nourishing meals
novelist
novella
novelty
november
novice
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان