خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رماننویس
[اسم]
novelist
/ˈnɑːvəlɪst/
قابل شمارش
1
رماننویس
نویسنده (رمان)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داستانسرا
داستاننویس
رماننویس
1.Charles Dickens is one of the best-known Victorian novelists.
1. چارلز دیکنز یکی از شناختهشدهترین رماننویسهای عصر ویکتوریا است.
2.She's more of a poet than a novelist.
2. او بیشتر شاعر است تا نویسنده.
a romantic/historical novelist
رماننویس عاشقانه/تاریخی
تصاویر
کلمات نزدیک
novel
nova
nov.
nouveau riche
nourishment
novella
novelty
november
novice
now
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان