Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . الان
2 . توجه کنید (در ابتدای جمله، برای جلب توجه)
3 . حالا هم
4 . حالا (که)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
now
/nɑʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
الان
حالا، هماکنون، حال حاضر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اکنون
الان
اینک
حالا
هماکنون
بالفعل
مترادف و متضاد
at the moment
currently
presently
1.I'm used to it now.
1. الان به آن عادت کردهام.
2.She used to be a teacher, but now she works in publishing.
2. او قبلاً معلم بود، اما الان در انتشارات کار میکند.
from now on
از حالا به بعد
From now on I'll be more careful.
از حالا به بعد مراقبتر خواهم بود.
by now
تا الان
I thought you'd have finished by now.
من فکر کردم تا الان کارت را تمام کردهای.
up till/until now
تا الان
I've lived here up till now.
تا الان اینجا زندگی کردهام.
right now
همین الان/در حال حاضر
He's not in the office right now.
او در حال حاضر در دفتر نیست.
just now
الان/در حال حاضر
Come and see me later—I'm busy just now.
بعداً به دیدن من بیا؛ من در حال حاضر سرم شلوغ است.
(it's) now or never
یا حالا یا هیچوقت
It's now or never, so make up your mind.
یا حالا یا هیچوقت، بنابراین، تصمیمت را بگیر.
کاربرد قید now به معنای الان، حالا، هم اکنون
قید now اشاره دارد به زمان حال و وقایعی که در زمان حال اتفاق میافتند.
2
توجه کنید (در ابتدای جمله، برای جلب توجه)
حواست را جمع کن، خیلی خب
1.Now let me think…
1. خیلی خب، بگذار فکر کنم...
2.Now, listen to what she's saying.
2. حواست را جمع کن، گوش کن ببین او چه دارد میگوید.
3.Now, the next point is quite complex.
3. توجه کنید، نکته بعدی بسیار پیچیده است.
کاربرد قید now
گاهی برای جلب کردن توجه کسی قبل از تغییر موضوع یا درخواست انجام کاری از کسی در ابتدای کلام از واژه and استفاده میکنیم.
3
حالا هم
دیگر
1.It's broken. Now I'll have to get a new one.
1. شکسته است. حالا (دیگر) مجبورم یکی نو بخرم.
2.Now they want to tax food!
2. حالا هم میخواهند روی غذا مالیات بگذارند!
3.What do you want now?
3. دیگر چه میخواهی؟
[حرف ربط]
now
/nɑʊ/
4
حالا (که)
مترادف و متضاد
now that
1.I’m going to relax now the school year is over.
1. میخواهم حالا که مدرسه تمام شدهاست، استراحت کنم.
now that…
حالا که
Now that the kids have left home we have a lot of extra space.
حالا که بچهها خانه را ترک کردهاند، ما کلی فضای اضافه داریم.
کاربرد حرف ربط now
حرف ربط now که معمولا همراه با that میآید برای نشان دادن دلیل وقوع چیزی به خاطر اتفاقی که دارد میافتد یا بهتازگی اتفاق افتادهاست، استفاده میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
novice
november
novelty shop
novelist
novel
now and again
now and then
now now
nowadays
nowhere
کلمات نزدیک
novice
november
novelty
novella
novelist
now and again
now and then
now it's time to flip the omelet over.
now it's time to get on the plane.
now it's time to grate the potatoes.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان