خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیراپزشکی
[اسم]
paramedicine
/pˌæɹəmˈɛdɪsˌiːn/
غیرقابل شمارش
1
پیراپزشکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیراپزشکی
تصاویر
کلمات نزدیک
paramedic
paralyzed
paralyze
paralytic
paralysis
parameter
paramilitary
paramor
paramount
paranoia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان