خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رنگپریده
2 . نوعی پای (گوشت یا سبزیجات)
[صفت]
pasty
/ˈpæsti/
قابل مقایسه
1
رنگپریده
[اسم]
pasty
/ˈpæsti/
قابل شمارش
[جمع: pasties]
2
نوعی پای (گوشت یا سبزیجات)
تصاویر
کلمات نزدیک
pasture
pastry
pastoral
pastor
pastime
pat
pat is jean's sister.
pat someone on the back
patch
patch up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان