خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخواست
[اسم]
plea
/pli/
قابل شمارش
[جمع: pleas]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درخواست
دادخواست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استدعا
التماس
دادخواست
درخواست
formal
specialized
مترادف و متضاد
appeal
claim
request
1.In court today, the judge consented to the lawyer's plea for a light sentence.
1. امروز در دادگاه قاضی به دادخواست وکیل به حکمی سبکتر رضایت داد.
2.The employees turned in a plea to their boss for higher pay.
2. کارمندان برای حقوق بالاتر به رئیسشان دادخواست ارائه دادند.
3.The president's plea to release the captives was denied by the enemy.
3. درخواست رئیسجمهور برای آزاد کردن اسیرها توسط دشمن رد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
plc
plaza
playwright
playtime
plaything
plead
pleading
pleasant
pleasantly
pleasantly surprised
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان