خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . التماس کردن
2 . ادعا کردن (در دادگاه)
[فعل]
to plead
/pliːd/
فعل ناگذر
[گذشته: pleaded]
[گذشته: pleaded]
[گذشته کامل: pleaded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
التماس کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استدعا کردن
التماس کردن
مترادف و متضاد
beg
1.She pleaded with her parents to buy him a guitar.
1. او به پدر و مادرش التماس کرد که برایش گیتار بخرند.
2
ادعا کردن (در دادگاه)
1.He pleaded not guilty.
1. او در دادگاه ادعای بیگناهی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
plea
plc
plaza
playwright
playtime
pleading
pleasant
pleasantly
pleasantly surprised
pleasantry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان