خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موفق شدن
[فعل]
to prosper
/ˈprɑspər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: prospered]
[گذشته: prospered]
[گذشته کامل: prospered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
موفق شدن
کامیاب شدن، رونق یافتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رونق داشتن
شکوفا شدن
formal
مترادف و متضاد
boom
do well
succeed
thrive
collapse
crash
fail
1.Howard Hughes owned numerous businesses and most of them prospered.
1. "هوارد هیوز" صاحب چندین تجارت بود و بیشتر آنها موفق بودند.
2.The annual report showed that the new business was prospering.
2. گزارش سالانه نشان داد که کار جدید در حال رونق یافتن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prospectus
prospects
prospector
prospective
prospect
prosperity
prosperous
prostate
prosthesis
prosthetic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان