خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واجد شرایط بودن
2 . واجد شرایط کردن
[فعل]
to qualify
/ˈkwɒl.ɪ.faɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: qualified]
[گذشته: qualified]
[گذشته کامل: qualified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
واجد شرایط بودن
صلاحیت داشتن
مترادف و متضاد
authorize
count
pass
disqualify
1.Free lunches are given to children who qualify.
1. ناهار رایگان به بچههایی که واجد شرایط هستند، داده میشود.
2
واجد شرایط کردن
دارای صلاحیت کردن
مترادف و متضاد
allow
authorize
license
disqualify
1.These courses will qualify you to teach music.
1. این دورههای آموزشی شما را برای تدریس موسیقی واجد شرایط خواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
qualifier
qualified
qualification
quaker
quake in one's boots
qualitative
qualitatively
quality
quality control
quality controller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان