خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رادیاتور
2 . تابشگر (فیزیک)
[اسم]
radiator
/ˈreɪdieɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رادیاتور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تابشگر
رادیاتور
a central heating system with a radiator in each room
سیستم گرمایش مرکزی با یک رادیاتور در هر اتاق
2
تابشگر (فیزیک)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
radiation
radiate
radiance
radially
radial
radical
radically
radicchio
radio
radio-controlled aircraft
کلمات نزدیک
radiation
radiate
radiant heat
radiant
radiance
radical
radical party
radicalism
radically
radicchio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان