Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سامان بخشیدن
[فعل]
to rectify
/ˈrektɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: rectified]
[گذشته: rectified]
[گذشته کامل: rectified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سامان بخشیدن
درست کردن، اصلاح کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصلاح کردن
درست کردن
مترادف و متضاد
correct
1.The government has promised to rectify the situation.
1. دولت قول داده است که اوضاع را سامان ببخشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rectifier
rectified
rectification
rectifiable
rectangularity
rectifying tube
rectifying valve
rectilineal
rectilinear
rectilinear regression
کلمات نزدیک
rectification
rectangular
rectangle
recruitment agency
recruitment
rectitude
rector
rectory
rectum
recumbent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان