خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خود قبولاندن
[عبارت]
resign oneself to
/rɪˈzaɪn ˌwʌnˈsɛlf tu/
1
به خود قبولاندن
رضایت دادن به چیزی بد
1.She resigned herself to her fate.
1. او سرنوشتش را به خودش قبولاند [او سرنوشتش را پذیرفت].
تصاویر
کلمات نزدیک
resign
residue
residual
residents’ association
residential
resignation
resigned
resignedly
resilience
resilient
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان