خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ساییدن (بهمنظور تمیز کردن)
2 . دنبال چیزی گشتن
[فعل]
to scour
/skaɪʊɹ/
فعل گذرا
[گذشته: scoured]
[گذشته: scoured]
[گذشته کامل: scoured]
صرف فعل
1
ساییدن (بهمنظور تمیز کردن)
شستن، (با مالیدن چیزی زبر یا صابون) پاک کردن
1.He decided to scour the sink.
1. او تصمیم گرفت سینک را بساید.
2
دنبال چیزی گشتن
زیرورو کردن (جایی یا چیزی) برای پیدا کردن
1.We scoured the telephone directory for clues.
1. ما دفترچه تلفن را برای پیدا کردن شماره او گشتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
scoundrel
scottish terrier
scottish
scott
scotswoman
scourer
scourge
scouring pad
scout
scouts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان