خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشان
[صفت]
shiny
/ˈʃɑɪ.ni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: shinier]
[حالت عالی: shiniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درخشان
براق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برقی
مشعشع
مترادف و متضاد
bright
glassy
glossy
matt
1.She was wearing shiny black shoes.
1. او کفشهای سیاه براق پوشیده بود.
beautiful shiny hair
موهای درخشان زیبا
تصاویر
کلمات نزدیک
shinto
shining
shingles
shingle
shine a light on
ship
ship-to-shore
shipboard
shipbuilder
shipbuilding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان