خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تف
[اسم]
spittle
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تف
بزاق، آب دهان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آب دهان
تف
تصاویر
کلمات نزدیک
spitting image
spitefully
spiteful
spite
spit-roast
splash
splash out
splatter
splay
spleen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان