خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آذوقه
[اسم]
supplies
/səˈplaɪz/
غیرقابل شمارش
1
آذوقه
ملزومات، لوازم، منابع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مایحتاج
لوازم
مترادف و متضاد
provisions
rations
stocks
stores
1.Our supplies were running out.
1. آذوقه ما رو به اتمام بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
supplier
supplication
supplicant
suppliant
supplementary
supply
supply and demand
supply chain
supply department
supply-side
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان