خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مازاد
[اسم]
surplus
/ˈsɜrpləs/
قابل شمارش
[جمع: surpluses]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مازاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اضافه
مازاد
formal
مترادف و متضاد
excess
remainder
surfeit
dearth
lack
shortage
1.Surpluses of wheat, cotton, and soybeans are shipped abroad.
1. مازاد گندم، پنبه و سویا به خارج صادر میشوند.
2.The bank keeps a large surplus of money in reserve.
2. بانک مبلغ زیادی از پول مازاد را به عنوان ذخیره نگه میدارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
surpass
surname
surmount
surmise
surly
surprise
surprised
surprising
surprisingly
surreal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان