خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تدریس
[اسم]
teaching
/ˈtiː.tʃɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تدریس
معلمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آموزش
آموزگاری
تدریس
تعلیم
معلمی
1.He's always wanted to go into teaching.
1. او همیشه خواسته است که وارد (شغل) تدریس شود.
2.modern teaching methods
2. روش های تدریس نوین
تصاویر
کلمات نزدیک
teacher's pet
teacher training
teacher
teach yourself book
teach
teaching assistant
teaching hospital
teachings
teacloth
teacup
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان