خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نظریهپردازی کردن
[فعل]
to theorize
/ˈθiːəraɪz/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: theorized]
[گذشته: theorized]
[گذشته کامل: theorized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نظریهپردازی کردن
استدلال نظری کردن
مترادف و متضاد
hypothesize
1.Researchers theorize that there was once a common language for all humanity.
1. محققین نظریهپردازی کردند که زمانی یک زبان مشترک برای تمام بشر وجود داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
theorist
theoretician
theoretically
theoretical
theorem
theory
theosophy
therapeutic
therapeutics
therapist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان