خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخت پادشاهی
2 . پادشاهی
[اسم]
throne
/θroʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تخت پادشاهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اورنگ
تخت
مسند
کرسی
1.His subjects knelt before the throne.
1. رعایای او در برابر تخت پادشاهی زانو زدند.
2
پادشاهی
1.Queen Elizabeth came to the throne in 1952.
1. ملکه الیزابت در سال 1952 به پادشاهی رسید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
throat
thriving
thrive
thrilling
thriller
throttle
through
through and through
throughout
throw
کلمات نزدیک
thrombosis
throes
throbbing
throb
throat
throng
throttle
through
throughout
throughput
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان