1 . فردا
[قید]

tomorrow

/təˈmɑˌroʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فردا

معادل ها در دیکشنری فارسی: فردا فردا
  • 1.I'll call you tomorrow.
    1. فردا با تو تماس خواهم گرفت.
  • 2.Is John coming to tomorrow's meeting?
    2. آیا "جان" به جلسه فردا می‌آید؟
  • 3.Oh, leave it till tomorrow.
    3. اوه، تا فردا رهایش کن.
  • 4.Tomorrow is Friday.
    4. فردا جمعه است.
tomorrow afternoon/morning/night/evening
فردا بعدازظهر/صبح/شب/غروب
  • I've arranged to see Rachel tomorrow night.
    من برنامه‌ریزی کرده‌ام که "ریچل" را فردا شب ببینم.
the day after tomorrow
پس فردا
  • I'll see you the day after tomorrow.
    پس فردا می‌بینمت.
کاربرد قید tomorrow به معنای فردا
معادل قید tomorrow در فارسی "فردا" است. قید "فردا" اشاره دارد به زمان آینده و یا روزی که پس از امروز خواهد آمد. مثال:
".I'll call you tomorrow" (فردا با تو تماس خواهم گرفت.)
"?Is John coming to tomorrow's meeting" (آیا "جان" به جلسه فردا می آید؟)
نکته: روز فقط به معنای ساعات روشنایی نیست بلکه به تمام ساعات یک روز اشاره دارد، مگر آنکه در جمله به نحوی مشخص شود. مثال:
".I've arranged to see Rachel tomorrow night" (من برنامه ریزی کرده ام که "ریچل" را فردا شب ببینم.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان