خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رخوت
[اسم]
torpor
/ˈtɔrpər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رخوت
سستی
مترادف و متضاد
lethargy
1.he spent most of the journey in a state of torpor.
1. او بیشتر سفر را در حالتی از رخوت گذراند.
تصاویر
کلمات نزدیک
torpid
torpedo boat
torpedo
toronto
tornado
torque
torrent
torrential
torrential rain
torres
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان