خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طوفان
[اسم]
torrent
/ˈtɔrənt/
قابل شمارش
1
طوفان
جریان، سیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سیل
مترادف و متضاد
deluge
flood
drop
trickle
1.A massive rain was coming down in torrents.
1. بارانی شدید همچون سیل میبارید.
2.After trying to defraud the public, Lefty was faced with a torrent of charges.
2. "لفتی" بعد از سعی بر فریب دادن ملت با طوفانی از هزینهها مواجه شد.
3.In the debate, a torrent of questions was asked.
3. در مناظره، طوفانی از پرسش سرازیر شد [سوالات بسیاری پرسیده شد].
تصاویر
کلمات نزدیک
torque
torpor
torpid
torpedo boat
torpedo
torrential
torrential rain
torres
torrid
torsion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان