Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کلیشهای
[صفت]
typical
/ˈtɪpəkəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more typical]
[حالت عالی: most typical]
1
کلیشهای
همیشگی، معمولی، نوعی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوعی
مترادف و متضاد
archetypal
classic
normal
representative
atypical
untypical
1.a typical Italian cafe
1. یک کافه ایتالیایی نوعی
2.The sinister character in the movie wore a typical costume, a dark shirt, loud tie, and tight jacket.
2. شخصیت پلید فیلم لباس کلیشهای را پوشیده بود، پیراهن تیره، کراوات پررنگ و کاپشن تنگ.
تصاویر
کلمات نزدیک
typhus
typhoon
typhoid fever
typhoid
typewritten
typically
typify
typing
typist
typo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان