خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بکر
[صفت]
untouched
/ʌnˈtʌtʃt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more untouched]
[حالت عالی: most untouched]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بکر
دست نخورده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستنخورده
1.Most of the island remains untouched.
1. بیشتر بخشهای جزیره دست نخورده باقی مانده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
untouchable
untold
untiring
untimely
until further notice
untoward
untrainable
untrained
untrammeled
untreatable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان