خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واکسن
[اسم]
vaccine
/ˌvækˈsin/
قابل شمارش
1
واکسن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واکسن
مایه
1.a vaccine against HIV
1. واکسن (علیه) اچ آی وی
تصاویر
کلمات نزدیک
vaccination
vaccinated
vaccinate
vacationer
vacation
vacillate
vacuous
vacuum
vacuum cleaner
vacuum flask
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان