خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جاروبرقی زدن
2 . جاروبرقی
3 . خلأ
[فعل]
to vacuum
/ˈvækjuːm/
فعل گذرا
[گذشته: vacuumed]
[گذشته: vacuumed]
[گذشته کامل: vacuumed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جاروبرقی زدن
با جاروبرقی تمیز کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جارو کردن
جارو کشیدن
جارو زدن
1.Would you Vacuum the cake crumbs?
1. آیا خرده کیکها را با جاروبرقی تمیز میکنی؟
[اسم]
vacuum
/ˈvækjuːm/
قابل شمارش
2
جاروبرقی
to give a room a quick vacuum
اتاق را سریع جاروبرقی کردن
3
خلأ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خلأ
مترادف و متضاد
empty space
a vacuum pump
یک پمپ خلأ
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
vaccine
vaccination
vaccinating
vaccinated
vaccinate
vacuum-clean
vacuum cleaner
vagabond
vagrancy
vagrant
کلمات نزدیک
vacuous
vacillate
vaccine
vaccination
vaccinated
vacuum cleaner
vacuum flask
vagabond
vagaries
vagina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان