خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طول موج
[اسم]
wavelength
/ˈweɪvleŋθ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
طول موج
1.Radio One has broadcast on this wavelength for years.
1. «رادیو یک» سالهاست روی این طول موج برنامه دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
waveband
wave machine
wave length
wave
wattle
waver
waves of disappointment
waves of sadness
wavy
wax
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان