خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هفتگی
2 . هفتهنامه
[صفت]
weekly
/ˈwiː.kli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هفتگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هفتهای
هفتگی
مترادف و متضاد
every week
on a weekly basis
once a week
1.a weekly report
1. گزارش هفتگی
2.The fire alarm has a weekly test.
2. زنگ خطر آتش سوزی هفته ای یک بار امتحان می شود.
[اسم]
weekly
/ˈwiː.kli/
قابل شمارش
2
هفتهنامه
نشریه هفتگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هفتهنامه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
weekender
weekend
weekday
week
weed
weenie
weep
weeping willow
weevil
weigh
کلمات نزدیک
weekend
weekday
week-long
week
weedy
weeknight
weep
weeping willow
weepy
weevil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان