Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سخت تلاش کردن
[فعل]
to work at
/wɜrk æt/
فعل گذرا
[گذشته: worked at]
[گذشته: worked at]
[گذشته کامل: worked at]
صرف فعل
1
سخت تلاش کردن
1.Learning to play the piano isn't easy. You have to work at it.
1. یاد گرفتن نواختن پیانو آسان نیست. باید سخت تلاش کنی.
2.You need to work at improving your writing.
2. شما باید برای بهتر کردن نوشتههای خود سخت تلاش کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
work against
work
wordy
wordsworth
wordsmith
work bench
work ethic
work experience
work fast
work like a dog
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان