خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محل کار
[اسم]
workplace
/ˈwɜːrkpleɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محل کار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محل کار
1.These safety standards apply to all workplaces.
1. این معیارهای امنیتی در تمام محل کارها پیاده خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
workout
workmanship
workmanlike
workman
workload
works
worksheet
workshop
workstation
worktop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان