1 . کارآموز
[اسم]

apprentice

/əˈprɛntəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کارآموز شاگرد

معادل ها در دیکشنری فارسی: وردست نوچه شاگرد کارآموز
مترادف و متضاد learner trainee veteran
  • 1.He is just an apprentice.
    1. او فقط یک کارآموز است.
  • 2.Who's your apprentice?
    2. کارآموزت چه کسی است؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان