[صفت]

conscientious

/ˌkɑnʃiˈɛnʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more conscientious] [حالت عالی: most conscientious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باوجدان وظیفه‌شناس

معادل ها در دیکشنری فارسی: وظیفه‌شناس وجدانی
  • 1.She is a conscientious representative of the student body.
    1. او نماینده باوجدان صنف دانش‌آموزان است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان