خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حواسپرت
[صفت]
distracted
/dɪˈstræktɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more distracted]
[حالت عالی: most distracted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حواسپرت
گیج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پریشان
پریشانخاطر
1.Luke looked momentarily distracted.
1. "لوک" یک لحظه گیج شد.
2.She seemed slightly distracted, as if something was worrying her.
2. او اندکی حواسپرت به نظر میرسید، انگار چیزی او را نگران کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
distorted
distinctively
distinctive
distinct
distich
distraught
distressed
distressing
distribute
district
کلمات نزدیک
distract
distortion
distorted
distort
distinguishing
distracting
distraction
distrait
distraught
distress
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان