[اسم]

dustbin

/ˈdʌstbɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سطل آشغال سطل زباله

معادل ها در دیکشنری فارسی: سطل آشغال سطل زباله زباله‌دان
مترادف و متضاد garbage can trash can
  • 1.He threw the sandwich away in the nearest dustbin.
    1. او ساندویچش را در نزدیکترین سطل زباله انداخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان