1 . مد
[اسم]

fashion

/ˈfæʃ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مد مدسازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسلوب مد
مترادف و متضاد style trend vogue
  • 1.Fur coats have gone out of fashion.
    1. پالتوهای خز از مد افتاده‌اند.
  • 2.Long hair is back in fashion for men.
    2. موهای بلند دوباره برای آقایان مد شده‌است.
  • 3.She always wears the latest fashions.
    3. او همیشه آخرین مد لباس را می‌پوشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان