خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمارض کردن
[فعل]
to feign
/feɪn/
فعل گذرا
[گذشته: feigned]
[گذشته: feigned]
[گذشته کامل: feigned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تمارض کردن
وانمود کردن، جعل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وانمود کردن
1.Her unhappiness was feigned.
1. ناخشنودی او وانمود شده [جعلی] بود.
2.She feigned illness when it was time to visit the dentist.
2. او وقتی زمان رفتن به دندانپزشک شد تمارض به بیماری کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
feeling
feelgood factor
feel-good factor
feel-good
feel up to
feint
feisty
feldspar
felicia
felicitate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان