1 . به دردسر افتادن
[عبارت]

heads are going to roll

/hɛdz ɑr ˈgoʊɪŋ tu hɛl roʊl/

1 به دردسر افتادن

informal
  • 1.The boss just called them into his office. I think heads are going to roll.
    1. رییس، آن‌ها را به دفترش فراخواند. فکر کنم آن‌ها قرار به دردسر بیفتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان