1 . دعوت
[اسم]

invitation

/ˌɪn.vəˈteɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دعوت دعوت‌نامه

معادل ها در دیکشنری فارسی: دعوت دعوتنامه وعده فراخوان
مترادف و متضاد call request summons
  • 1.I'm happy to accept your invitation.
    1. با خوشحالی دعوت شما را قبول می‌کنم.
  • 2.Thanks for the invitation to your birthday party.
    2. ممنون بابت دعوت (شدن) به جشن تولد شما.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان