1 . محزون 2 . گریان
[صفت]

lachrymose

/lˈækɹɪmˌoʊz/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lachrymose] [حالت عالی: most lachrymose]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محزون غمگین، گریه‌آور

formal
a lachrymose classic tale
یک داستان قدیمی گریه‌آور

2 گریان زوداشک، اهل گریه و زاری

formal
مترادف و متضاد tearful
  • 1.She was pink-eyed and lachrymose.
    1. او چشمانش سرخ و گریان بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان