خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلاهبرداری کردن
[فعل]
to swindle
/ˈswɪndl/
فعل گذرا
[گذشته: swindled]
[گذشته: swindled]
[گذشته کامل: swindled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کلاهبرداری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اغفال کردن
سر کسی کلاه گذاشتن
کلاه سر کسی گذاشتن
1.They swindled him out of hundreds of dollars.
1. آنها صد ها دلار از او کلاهبرداری کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
swimwear
swimsuit
swimming trunks
swimming race
swimming pool
swindler
swine
swine flu
swing
swing bridge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان